سیاست فرهنگی چین و کاربرد آن در افغانستان بعد از ۲۰۰۱م

Ezatullah_admin
شنبه ۱۳۹۹/۱۲/۲۳ - ۱۴:۳۸

خالصه

ظرفیت سیاست خارجی دولت ها برای کسب اهداف و منافع شان در محیط بین المللی به عنوان یک عرصه پر از چالش بواسطه قدرت اندازه گیری می شود؛ به هر اندازه ای که قدرت دولت ها بیشتر باشد به همان اندازه در کسب منافع شان موفق می باشند. با توجه و درک دقیق از مفهوم قدرت می توان گفت که قدرت نه تنها در بُعد نظامی؛ بلکه در ابعاد نرم مانند اقتصادی، تجاری و فرهنگی نیز وجود دارد. در این راستا جمهوری خلق چین به عنوان یک قدرت در حال توسعه و روبه رشد؛ در عرصه سیاست خارجی عالاقه و توجه زیادی برای گسرت ش روابط با دولت های دیگر با استفاده از قدرت نرم و به کارگیری مولفه های چون اقتصاد و فرهنگ دارد. چون چینایی ها در زمینه اجرای سیاست خارجی دنبال ارائه تصویری صلح آمیز و بدون توسل به نیرو و اقدامات نظامی می باشند. آنها باورمند اند که استفاده قدرت نرم و گسرتش روابط فرهنگی میان دولت ها جذابیت بیشتر داشته و در کسب منافع و اعامل نفوذ شان مثمر واقع می گردد به این ترتیب در اجرای سیاست خارجی توجه بیشرت به گسرتش روابط اقتصادی- فرهنگی دارند و کارکرد سیاست فرهنگی آنها در بسیاری از نقاط جهان پررنگ می باشد.

Documents

سیاست فرهنگی چین و کاربرد آن در افغانستان بعد از ۲۰۰۱م.pdf