بازتاب اهداف انکشاف پایدار در قانون اساسی افغانستان
نویسنده: حمیدالله موسویان
خلاصه
انکشاف پایدار امروزه یکی از مباحث مهمی در حوزه ادبیات توسعه شناسی پنداشته میشود که، در دهه ۱۹۷۰ مورد بحث واقع شد و تا اکنون پیرامون آن از حوزههای متفاوت بحث و بررسی صورت میگیرد؛ از همین رو اندیشمندانی که در خصوص آن نظریه پردازی میکنند، انکشاف پایدار را در زمره مباحث جدید انکشاف شناسی قرار میدهند که ظرفیت تعالی و پالایش بیشتری را دارد.
امروزه از اهداف هفدهگانه انکشاف پایدار، معیار اصلی سنجش جایگاه و موقف کشور ها پنداشته میشود و نهاد های مختلف بین المللی از چگونگی تحقق اهداف متذکره، با کار شیوههای خاصی نظارت نموده و گزارش سالانه خویش را از پیشرفت و عقبگرد کشور ها در این خصوص به نشر میرساند.
قانون اساسی افغانستان که در سال ۱۳۸۲ در یک فضای قسماً دموکراتیک به تصویب نمایندگان مردم در لویه جرگه قانون اساسی رسید، که اکثراً از آن بهعنوان یکی از قوانین اساسی پیشرفته و قسماً همه جانبه یاد میشود، به نحوی روی اهداف انکشاف پایدار تمرکز نموده و قانونگذاران در این خصوص کوشیده اند که احکام قانون اساسی توأم با پیشرفت و تحولات دنیای مدرن همنوایی داشته باشد. از این رو احکام الزام آوری را در خصوص تأمین عدالت اجتماعی و برابری شهروندی، تأمین و فراهم سازی نیازمندیهای اولیه شهروندان، اصل برقراری مصرف معقول از منابع طبیعی، حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از تخریب اکوسیستم، اشتغال زایی و جلوگیری از کار اجباری، آموزش همگانی و پذیرش کثرت و تنوع فرهنگی در راستای تحقق اهداف انکشاف پایدار آورده و قانونگذار کوشیده است تا احکام قانون اساسی بیشتر به نفع شهروندان باشد. اما چالش تطبیق برابر قانون بالای تمامی شهروندان همچنان پابر جا است که تا کنون نتوانسته در راستای تحقق اهداف انکشاف پایدار موثر واقع شود.