مقایسه سیاست خارجی چین و روسیه در آسیای مرکزی (2019-1992)
کنفرانس علمی- تحقیقی توسط محقق بسمالله رنجبر به روز شنبه مورخ ۲۹/ ۹/ ۱۳۹۹ در تالار کنفرانسهای محمود طرزی مرکز مطالعات منطقهای ارائه گردید.
موصوف در ابتداء سیاست خارجی را نوع نگرش کشورها درقبال جامعه بینالمللی خوانده و افزود: سیاست خارجی دارای چهار عنصر استراتژی، نقشهای ملی، اهداف ملی و اعمال میباشد.
استراتژی روسیه و چین در آسیای مرکزی، یکسان است و هردو قدرت در پی ایجاد ائتلاف و تشکیل اتحاد میباشند و در قالب سازمان همکاری شانگهای این امر را تحقق بخشیده اند. نقشهای ملی که دومین عنصر سیاست خارجی است، روسیه وچین در این منطقه یک نقش را ایفا میکنند و هردو به مثابه مدافعین آسیای مرکزی در پی تأمین نظم و ثبات در این منطقه هستند.
اهداف سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی، تأمین امنیت کشورهای آسیای مرکزی و سپس متحد کردن این کشورها و تبدیل کردن آنها بهمثابه متحدین روسیه میباشد. هرچند آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به میدان رقابت قدرتهای مطرح نظام بینالملل مبدل شد، با آن هم در چنین محیط سیالی، روسیه به عنوان برجسته ترین قدرت خارجی در این منطقه قلمداد میگردد.
روسیه پسا شوروی، تلاش کرد شرکتهایش در استخراج و مدیریت منابع طبیعی این منطقه سهم فعالی داشته باشند و نفت و گاز آسیای مرکزی را از مسیر روسیه به اروپا منتقل کنند، ازاینرو امروزه شرکتهای گاز پروم و لوک اویل این کشور، در زمینه استخراج نفت و گاز آسیای مرکزی سهم ارزندهی ایفا مینمایند.
روسیه با وجود تلاشهای زیاد، جایگاه نخست خود را از نقطه نظر اقتصادی در آسیای مرکزی از دست داد ولی از نقطه نظر سیاسی و امنیتی، همچنان جایگاه اولی خود را حفظ نموده است. به گفته محقق مزبور، سند استراتژی سیاست خارجی روسیه، نشاندهندۀ رویکرد امنیت محور کرملین در آسیای مرکزی است.
این کشور از حضور بازیگران خارجی در آسیای مرکزی هراس دارد و برای رفع این نگرانی، سازمان پیمان امنیت جمعی را ایجاد نموده است. روسیه بابت نگرانی از بدتر شدن اوضاع افغانسان پسا 2014، در قالب سازمان مذکور، چندین تمرین نظامی را در نزدیکیهای مرز کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان، انجام داده است.
محقق مزبور در رابطه به اهداف سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی گفت:
چین رویکرد اقتصاد محور را در این منطقه تعقیب مینماید. منابع انرژی آسیای مرکزی، حضور ایالات متحده در این منطقه و شکنندگی سینکیانگ به لحاظ امنیتی، اهداف سیاست خارجی چین در این منطقه را دچار تغییر نموده اند.
این کشور ضمن اینکه توجه خود را به انرژی و مسائل اقتصادی آسیای مرکزی متمرکز نموده است، به ثبات سیاسی و امنیتی این منطقه نیز نیم نگاهی دارد و با توجه به افزایش نارضایتی اویغورهای سینکیانگ از دولت مرکزی چین و احتمال نفوذ نا امنی از آسیای مرکزی به چین، این کشور، مرزهای خود را با کشورهای آسیای مرکزی، نظامی نموده است.
چین از سال 2008- 2009 م به دلیل بحران مالی در سطح جهان، نفوذ و حضور خود در آسیای مرکزی را گسترش داده و جایگاه نخست را به لحاظ اقتصادی در این منطقه از آن خود کرد. چین، به کشورهای آسیای مرکزی بستههای بزرگ کمکی را اختصاص داده و در ساختن زیربناءها سهم بارزی داشته است.
شرکت ملی نفت چین، در استخراج نفت و گاز کشورهای آسیای مرکزی سهم بزرگی دارد و میزان تبادله کالا میان دو طرف در واپسین سالها، رشد کم نظیری را تجربه نموده است. در سالهای اخیر، قراردادهای بزرگی در زمینه انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی به چین امضا شده است.
وی در نتیجه گیری گفت: روسیه پسا شوروی، اکنون به عنوان بازیگری در میان دیگر بازیگران در آسیای مرکزی نقش بازی میکند و متغیرهای گوناگون از جمله حضور بازیگران متعدد، اهداف سیاست خارجی این کشور درقبال اسیای مرکزی را تغییر داده و اولویت اول این کشور را، مسائل امنیتی- نظامی تشکیل میدهد.
چین که تنها در واپسین سالها و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در آسیای مرکزی نقش بازی میکند، با توجه به سیاست اقتصاد محور این کشور در سطح جهان و به خصوص آسیای مرکزی، جایگاه نخست را به لحاظ اقتصادی در این منطقه از آن خود نموده است.